ابعاد این تفاوت را میتوان در رویکردها و موضعگیریهای کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی و آمریکا از یکسو و مواضع جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر بهوضوح دید. از اینرو بررسی مواضع هر یک از کشورهای پیش گفته روشنکننده حقایق بحرین خواهد بود.
موضعگیریهای ایالات متحده نسبت به تحولات بحرین را باید در پاسخ به این پرسش اساسی یافت که بحرین چه اهمیتی برای آمریکا دارد؟ در یک پاسخ کوتاه به این پرسش میتوان چند فاکتور مهم را برشمرد از آن جمله:
- حضور پایگاه ناوگان پنجم آمریکا در این کشور
- نزدیکی جغرافیایی بحرین با ایران
- غالب بودن نسبت جمعیتی شیعیان
- مطیع بودن حاکمان سنی این کشور.
فوریه 2008 شصتمین سالگرد تأسیس پایگاه دریایی آمریکا در بحرین بود. در این پایگاه حدود 2300 نفر از نیروی دریایی آمریکا حضور دارند. در حال حاضر چندین کشتی کوچک در آنجا مستقر هستند اما ناوگان پنجم آمریکا همچنین شامل ناوگروه جنگی و کشتیهای گوناگون دیگری است که در منطقه گشتزنی میکنند. برای توسعه این تأسیسات، در فوریه 2008، بحرین 54میلیون دلار دریافت کرد و 225میلیون دلار نیز برای تأسیسات دیگر در این کشور تقاضا شده است. انتظار میرود این پروژه در چند فاز در سال 2015 تکمیل شود (کاتزمن،آوریل2011).
اقدامات سرکوبگرانه دولت بحرین بهدنبال دیدار رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا از عربستان سعودی تشدید شد. این سفر تلاشی بود جهت بهبود بخشیدن به روابط آمریکا با منطقه که بهدنبال حمایت واشنگتن از کنار رفتن حسنیمبارک در ماه فوریه و اقدام مخالفان وی در 14 مارس روبه تیرگی گذارده بود. این موضع آمریکا چند روز قبل از اعلام حکومت نظامی در بحرین و همچنین اعزام 1500تن از نیروهای عربستانی و اماراتی به آن کشور جهت جلوگیری از سقوط سلطان حمد بن عیسی آل خلیفه و دفاع از دولت وی در مقابل طرفداران حاکمیت دمکراسی، اتخاذ شده بود. وقتی از رابرت گیتس درپایان سفر سؤال شد که آیا با پادشاه عربستان درمورد حضور نیروهایش دربحرین نیز مذاکره صورت گرفت؟ وی خیلی مختصر پاسخ داد خیر. وی همچنین خاطرنشان ساخت واشنگتن هیچ طرحی برای انتقال پایگاه دریایی آمریکا از بحرین به نقطه دیگری ندارد. در واقع سکوت واشنگتن درخصوص سرکوب مردم در بحرین منبعث از دو هدف و ملاحظه عمده ژئواستراتژیک است: حفظ پایگاه و تأسیسات نظامی آمریکا در بحرین و حفظ وجهه این کشور نزد همسایگان عرب بحرین بهویژه عربستان.
به اعتقاد کریس تواِنسینگ، رئیس پروژه اطلاعاتی و تحقیقاتی خاورمیانه، عدمموضعگیری و محکوم کردن سرکوبها دربحرین از سوی واشنگتن و تلاشهای آشکار عربستان درخدشهدارکردن چهره حقوقبشری و هواداری از دمکراسی آمریکا در منطقه، بدگمانی و شک و تردیدها را درخصوص نیات این کشور ایجاد میکند(مهر-28/1/90).
رفتار دوگانه آمریکا در قبال مسئله بحرین موضوعی است که از دید بسیاری از ناظران دورنمانده است. در این راستا خبرگزاری رویترز نوشت: «مقامات دیپلماتیک آمریکا، حکمرانان بحرین را ملزم به گفتوگوی سیاسی و مذاکره با حزب مخالف حکومت بحرین کرده و بیان داشتند که این امر باید با رعایت کامل احترام به حقوق بشر انجام پذیرد. آمریکا و دیگر کشورهای عربی تاکنون به خاطر برخورد نرم خود با سرکوب در بحرین توسط فعالان حقوق بشری متهم شدهاند و این برخورد نرم بهدلیل وجود پایگاه نظامی دریایی آمریکا در بحرین برای مواجهه با ایران بوده است.»
در نهایت آنچه از مواضع دولت اوباما در قبال مسئله بحرین قابل ذکر است اینکه سکوت حاکم بر کاخ سفید در قبال تحولات بحرین اگر نگوییم که از آنها چشمپوشی میکند حاکی از تسلیم شدن اوباما در قبال شرایط جاری است و همانطور که گراهام فولر گفته است: «آمریکا با انتخاب سختی در بحرین مواجه است.» اما از سوی دیگر اینگونه تجهیز بحرین و برنامهریزی بلندمدت جهت تقویت و توسعه پایگاه ناوگان پنجم خود در بحرین حکایت از یک برنامهریزی بلندمدت در منطقه دارد. از اینرو ماهیت واقعی مواضع آمریکا را بر خلاف پوشش ظاهری دفاع از حقوقبشر باید در برنامههای نظامی و امنیتی آمریکا جستوجو کرد. بحرین و عربستان سعودی برای حفظ قدرت نظامی آمریکا در منطقه خلیجفارس حیاتی هستند. اگر دولتی در بحرین سرکار بیاید که واقعاً همسو با مردم باشد، چنین دولتی هرچند ممکن است نیروی دریایی آمریکا را بلافاصله از بحرین اخراج نکند، اما مسلماً اجازه نخواهد داد تا آمریکا از نیروهایش در منطقه برای تهدید ایران استفاده کند و این اتفاق به معنی آن است که دولت اوباما دیگر نمیتواند ادعا کند که همه گزینهها علیه ایران روی میز است.
عربستان سعودی و بحرین
سعودیها بیش از بحرین نگران مناطق شرقی و نفتخیز خود هستند، زیرا با تسری این ناآرامیها به شهرهای شرقی عربستان این کشور فلج میشود. بین 10 تا 15درصد از مردم عربستان سعودی شیعه هستند؛ اقلیت بزرگی که در استان شرقی عربستان سعودی که بیشترین نفت این کشور از آنجا تولید میشود، زندگی میکنند. سعودیها نسبت به اکثریت 80 درصدی شیعیان در بحرین حساس بوده و طی سالیان اخیر با انتقال تعدادی از جمعیت خود به این کشور ترکیب جمعیتی این کشور را دستکاری کردهاند و هماکنون این ترکیب به حدود 60درصدی شیعیان رسیده است(مهر).
در طول هفتهها اعتراض مردم بحرین، رهبران کشورهای حاشیه خلیجفارس طبق قوانین شورای همکاری خلیجفارس دائماً با مقر این سازمان در ریاض، پایتخت عربستان سعودی ارتباط داشتند. بدیهی است پایههای لرزان حکومت آلخلیفه، بنیانهای حکومت آلسعود و سایر شیوخ خلیجفارس را نیز تضعیف میکند، بهطوری که با ادامه این ناآرامیها، خیزش مردمی در استانهای نفتخیز شرق عربستان سعودی و عمان نیز قابل پیشبینی بود. چناچه حکومت بحرین تسلیم اراده مردم برای افزایش آزادیهای مدنی و دمکراسی شود، این حرکت مانند بازی دومینو تأثیر خود را بر ساختار قدرت دیکتاتوری سراسر منطقه خلیجفارس میگذارد و دولتمردان حاکم را با خطر بروز انقلاب مواجه میسازد (گلوبال ریسرچ). هم دولت بحرین و هم دولت سعودی، در توجیه یورش نظامی، به اختلافات مذهبی اشاره کردهاند. پادشاهی سعودی تمایل دارد انقلاب در بحرین یا اعتراض بخشی از مردم کشورش را در مناطق شرقی به انگیزههای مذهبی گره بزند و افکار عمومی کشورهای سنینشین عربتبار را نگران کند. نه در تظاهرات بحرین و نه در اعتراضهای منطقه شرقیه عربستان هیچ درخواستی برای برقراری حکومت شیعه عنوان نشده و خواسته اصلی برقراری اصلاحات و نظام مشروطه بوده است.
ایران و بحرین
مواضع ایران در قبال تحولات و قیامهای شکلگرفته در خاورمیانه و شمال آفریقا منطقی و مبتنی بر اصل روشنگری بوده است. در حقیقت ایران با طرح سؤال در اذهان عمومی نسبت به ماهیت و عملکرد اینگونه اقدامات یعنی قیام مردم و مطالبات مشروع آنها از یک سو و واکنش نظامهای دیکتاتوری و حامیان فرامنطقهای آنها از سوی دیگر درصدد تبیین و تشریح ریشه و اساس این قیامها برآمده است. در همین راستا علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان با اعلام اینکه بحرین برای ما مهم است، تصریح کرد:«هماکنون مردم مظلوم این کشور که مطالبات مسالمتآمیز دارند با نوعی توسل به زور مواجه شدهاند که قابل تامل جدی است. مردم این کشور همانند دیگر کشورها مطالباتی دارند که باید مورد توجه قرارگیرد.» صالحی ادامه داد:«ایران در منطقه جایگاه ویژهای دارد و میتواند نسبت به این موضوع از طریق روشهای دیپلماتیک واکنش نشان دهد.»
با این همه، مواضع دیپلماتیک و شفاف ایران در قبال مسئله بحرین به نوعی به مداخله تعبیر شده است و ایران را به دخالت در امور داخلی بحرین نیز متهم کردهاند. این در حالی است که تاکنون با وجود تمامی این اتهامات هیچ مدرکی دال بر دخالت ایران ارائه نشده است. اتهام دخالت ایران در بحرین را میتوان تنها یک بهانه و حربه کهنه دانست که دیکتاتورها برای تداوم استبدادشان به کار میبرند و میخواهند خواسته مسالمتآمیز و بحق مردم را سرکوب کنند. اکنون فرصت مناسبی برای تحرک دیپلماتیک ایران در عرصه منطقه و جهان ایجاد شده است. ایران میتواند با حضور فعالتر در تحولات منطقه، ضمن جلوگیری از هدایت این تحولات به سمت درگیری از شعلهور شدن جنگ گسترده دیگری در منطقه که بهطور قطع منافع ملی ایران در آن نخواهد بود، ممانعت به عمل آورد.
بحرین در مرکز این مثلث که اضلاع آن با هم مساوی نیستند قرار دارد. اقدامات دو طرف این ضلع یعنی عربستان سعودی و آمریکا بیانگر تناقض در گفتار و کردار آنها در رابطه با مسئله بحرین است. به این معنی که مداخله آمریکا در لیبی برای نجات انقلاب این کشور صورت میگیرد ولی در شرق جهان عرب، هدف از مداخله خارجی سرکوب انقلاب مردم بحرین است. عربستان وارد یک جنگ نیابتی در بحرین شده است. این کشور عجولانه وارد بازی خطرناک بحرین شده است. انگیزه اصلی عربستان از این اقدام را میتوان در دو محور اساسی دستهبندی کرد: یکی ناتوانی در برابر توان، نفوذ و اقتدار ایران در منطقه؛ از اینرو برای حفظ بحرین به آخرین حربه یعنی قوه قهریه متوسل شده است و دیگری، انگیزه مذهبی این اقدام نظامی بهمنظور جلوگیری از سرایت این تحولات به مناطق مختلف عربستان بهویژه مناطق شیعهنشین و نفتخیز این کشور. در نهایت میتوان گفت نگرانی اصلی عربستان عدم مقاومت در برابر پیامدهای خطرناک اعتراض مردم بحرین است.
نفع آمریکا هم حمایت و پشتیبانی از عربستان و دولت خودکامه در بحرین است، البته از این حمایت منافع خود را که در بالا به آنها اشاره شد دنبال میکند. به هر صورت آمریکا ، عربستان و کشورهای عربی در تلاش هستند تا تحولات بحرین را فرقهای هدایت کنند.